دكتر همايون همتي استاد فلسفه و رايزن فرهنگي ايران در آلمان در گفتگو با خبرنگار مهر، ايران و آلمان را محور فلسفه، ادبيات، الهيات، شعر و ادب معرفي كرد و درباره وضعيت فلسفه هاي آلماني كه اكنون در اين كشور حضور پويا و جدي دارند، گفت : بر اساس آنچه از نزديك در مدت اقامتم در برلين و همچنين در شهرهايي مانند فرانكفورت، كلن و بن و چند شهر ديگر مشاهده كردم، متأسفانه بايد گفت فلسفه امروزه در آلمان ديگر آن رونق و نشاط ديرين را ندارد، نه تنها فلسفه بلكه تئولوژي نيز به اين گونه است.
وي افزود: در زمينه فلسفه مي توان گفت سيطره گادامر و هرمنوتيك او در آلمان حضور جدي دارد. يعني شايد بيش از هايدگر، هوسرل، كانت و هگل به گادامر توجه مي شود. اكنون فلسفه هرمنوتيكي از نوع گادامر - نه بولتماني - در آلمان مطرح است. در آلمان بيشتر گرايش به هرمنوتيك ديني و فلسفي با گرايش گادامري است. بنابراين گرايشهاي هرمنوتيكي هايدگري و بولتماني و حتي تا حدودي گرايش شلاير ماخر هم مطرح نيست. فلسفه هرمنوتيكي گادامر بيشتر تأكيد بر زيبايي شناسي، زبان شناسي و فلسفه تأويل و تفسير تأكيد دارد و كمتر به جنبه الهياتي پرداخته مي شود. همچنين فلسفه پست مدرن به ويژه هابرماس و مكتب فرانكفورت نيز مطرح است.
دكتر همتي همچنين به سيطره فضاي پست مدرن و مكتب فرانكفورت و نسبي گرايي و عصري شدن انديشه و معرفت و حقيقت اشاره كرد كه حالتي از سرخوردگي نسبت به تفكر جدي پيدا شده است. اينجا شما بيش از هر چيزي كتابها و آثار نيچه و فرويد را مي بينيد همه جا عكس و پوستر اينها وجود دارد. در آلمان برخي از آثار فيلسوفان به سختي يافت مي شود آثاري از فوكو را شما در ايران به راحتي با ترجمه هاي متعدد و حتي هابرماس را مي يابيد.
دكتر همتي همچنين به حضور انواع عرفان شرقي اشاره كرد و گفت: آثار دالايي لاما، اوشو، هندويسم، بوديسم، كريشنا مورتي، دوخوان و كارلس كاستاندا بسيار در اينجا ديده مي شود. اين گونه آثار را در آلمان ازوتريك مي گويند و كتاب فروشي هايي نيز با اين عنوان در اينجا وجود دارد.
وي در ادامه به حضور عرفان عارفان مسلمان در دپارتمانهاي شرق شناسي و اسلام شناسي پرداخت و گفت : عارفان مسلمان طرفداران بسياري در آلمان دارند، به ويژه آثار مولانا كه در اينجا به رومي معروف است. در آلمان سنت ديرپاي ايران شناسي و حتي مكتب ايران شناسي وجود داشته و دارد. اما متأسفانه برخي از كرسي هاي ايران شناسي در آلمان در حال افول و برخي نيز در حال تعطيلي است.
وي اظهار داشت: من چندي پيش در بن بودم جايي كه مرحوم پروفسور فلاطوري در آنجا فعاليت مي كرد. دانشكده ايران شناسي در آنجا از اين ترم به خاطر اينكه دانشجو وجود ندارد در شرف تعطيلي است . كارهاي تحقيقي نيز كه در دپارتمان انجام مي شود اغلب بر روي تصحيح متون مانوي و زرتشتي و ايران قبل از اسلام است و از حد زبان شناسي و تصحيح زبان شناختي اين متون نيز فراتر نمي رود. حتي تحليل اين متون از جنبه هاي كلامي، فلسفي، مناسكي و اعتقادي مورد بررسي قرار نمي گيرد.
دكتر همتي به وضعيت فلسفه اسلامي در آلمان اشاره كرد و گفت : آنچه كه در آلمان از فلسفه اسلامي ياد مي شود متأسفانه هنوز هم فلسفه مشايي است كه شناخته شده است. سهروردي، خواجه نصير الدين طوسي، ملاصدرا و فيلسوفان پس از وي تا مكتب تهران اصلا شناخته شده نيستند. در اغلب موارد من مجبور شدم كه توضيح دهم حكمت متعاليه يعني چه و ملاصدرا چه كسي بوده است. در كتاب جديدي هم كه هانس كونگ نوشته در آنجا هم متأسفانه با اينكه كارهاي ايزوتسو، هانري كربن، ويليام چيتيك، آنه ماري شيمل وجود دارد و اين افراد سعي كردند كه اين خطا را تصحيح كنند كه فلسفه اسلامي با ابن رشد خاتمه پيدا نكرد متأسفانه در همين كتاب هانس كونگ از عبارت فلسفه عربي به جاي فلسفه اسلامي استفاده شده است.
وي افزود: اگرچه هانس كونگ معترف بود كه ايران به لحاظ رشد فلسفي مهمترين كشور در منطقه و جهان اسلام است. مي توان ادعا كرد در جهان اسلام ايران تنها كشور و تنها منطقه اي بوده كه بعد از وفات ابن رشد فلسفه در آن خاتمه نيافته و توانسته به رشد عقلاني خود ادامه دهد. پروفسور هانس كونگ همچنين اظهار داشت كه اطلاعاتم در مورد فلسفه اسلامي محدود است و بنا دارم كه در جلد دومي كه خواهم نوشت به فلسفه اسلامي پس از ملاصدرا نيز اشاره كنم.
دكتر همتي با اشاره به اين نكته كه بايد در زمينه فلسفه اسلامي و معرفي جدي آن و اينكه فلسفه اسلامي پس از ابن رشد به پايان نرسيده تلاش كرد گفت : ما نيازمند برگزاري سمينارها و حلقه هاي مطالعاتي هستيم كه فيلسوفان و عارفان آلماني و ايراني را از نگاه تطبيقي مورد بررسي قرار دهيم. فيلسوفان آلماني مانند كانت، هايدگر و هگل نكات و ابداعات مناسبي براي تطبيق با آراي ابن سينا و ملاصدرا دارند.
وي با تأكيد بر اينكه فضاي فلسفي آلمان شناخت جدي از فلسفه اسلامي و اينكه اين فضا جريان عقلاني است ندارند و اگر هم توجهي به فلسفه اسلامي مي شود از سمت شرق شناسان و اسلام شناسان بوده نه از سوي استادان فلسفه، گفت : البته شايد كوتاهي از ما بوده كه كمتر فرهنگ و فلسفه خودمان را مطرح كرده ايم اما بايد تأكيد كرد كه با وجود مشكلات فراوان در سخت ترين شرايط و مشكلات، پنجره فرهنگ را باز نگاه داشته، آن را آلوده به مسائل سياسي نكنيم و سعي كنيم به گفتگو ادامه دهيم.
نظر شما